چند ماه پیش تعدادی از دوستان نزدیکمو راضی کردم که به این بازار ورود کنن! سودی برام نداشت و نخواهدم داشت ..
امروز که دوباره بعد مدتی دور هم جمع شدیم همشون از سودی که به دست آوردن میگفتن و خوشحال بودن و منم خیلی خوشحالم که کار مثبتی در حقشون کردم..
بهشون گفتم وقتشه که سیو سود کنن و اونا هم قبول نکردن!سود بیشتر میخوان!
میترسم یه اتفاقی بیفته و یا دیر سرمایشونو خارج کنن و ضرر کنن!!
از اون روز میترسم!
تازه امروز هیچکدومشون بابت اینکه من بهشون گفتم و اونا هم سود کردن حرفی نزدن!
ولی مطمئنم اگه برن تو ضرر و پولشون از دست بره باید جمع کنم از این شهر برم(البته دوتاشون هرجا برم دنبالم میان:expressionless_face:)
فکر نمیکنم به راحتی بیخیال شن!
خلاصه اینکه تا وقتی با سود پیش برن، میگن عجب حرکتی زدیم و عجب پولی گیرمون اومد و همینکه برن تو ضرر من باعثش بودم و برام میشن دشمن شماره یک🤕!
حالا گفتن اینا اینجا چه معنی داشت چه نتیجه ای میگیری همین مونده بیای اینجا از سوار شدن تاکسی تا پیاده شدنشو تعریف کنی
اینجارو با دفتر خاطرات اشتباه گرفتی جمعه جان
بشدت اشتباه کردی کاری که من ۴سال پیش کردم و کلی حرف شنیدم الان تو تکرار کردی اگه سود کنن از زرنگی خودشونه ولی اگه ضرر کنن تو بدبختشون کردی
خلاصه بد کاری کردی عامو
درسته داداش قبول دارم کار اشتباهی کردم ولی خب نیتم خیر بود ..
در جواب این دوستان عزیزی که ناراحتن که چرا اومدم اینجا میگم،
دلیلش اینکه نمیخوام اشتباهمو دیگران تکرار کنن!
اگر در خانه کَس است، یک حرف بس است!