راهنمای معامله گری: قسمت دوم(ناخودآگاهی)

کارکرد غیر انطباقی ذهن ناخودآگاه:
ناخودآگاهی با تمدن و محیط شهری منطبق و هماهنگ نیست چون برای بقا در طبیعت، تکامل یافته. وقتی به مغازه رفته و پنیری چیزی میخریم و باید قیمت بیشتری نسبت به یک هفته پیش پرداخت کنیم، پی بردن به تغییر قیمت و گرانی دقیقا مکانیزم احساس خطر در مغز روشن میکنه گویی که یک حیوان درنده در چند متری ایستاده.
این اتفاق که در ناخودآگاهی و بدون دخالت و تفکر میافته باعث فرسودگی روانی میشه چون ذهن و جسم آماده فرار یا دفاع هست ولی در واقعیت هیچ اتفاق خاصی نیفتاده.
بررسی کردند و دیدند که عبور اتوموبیل با صدای زیاد از دم گوش ما درسته که هیچ خطری متوجه ما نمیکنه ولی باعث یک فرآیند مغزی میشه(ترشح هورمون آدرنالین و اعلام آماده باش به تمام بدن جهت دفاع یا فرار) از لحاظ منطقی میدانیم که هیچ خطری ما رو تهدید نکرده و فرار نمیکنیم. ولی ناخودآگاه احساس خطر میکنیم و چنین اتفاقی در خیلی از شرایط روزانه میافته.
در مارکت و در مواجهه با نوسان قیمت همین مکانیزمهای ناخودآگاهی که جهت انطباق با طبیعت شکل گرفته بود کار دستمون میده.
یه کندل بزرگ قرمز ترجمه میشه به یه خرس بزرگ که در چند قدمی ایستاده.
در نقاطی از نمودار چنین گمان میکنیم که قیمت بالاتر خواهد رفت دچار طمع میشیم و احساس جاماندگی از سودهای کلان و با تمام پولمون میخریم، تا یه کندل قرمز دیدیم میترسیم و مکانیزم فرار فعال میشه و سریعا سهمو با ضرر می فروشیم و اونقدر این کارو تکرار میکنیم تا ضربه جدی به سرمایه خودمون بزنیم.
آن هیولایی که فکر میکنید دارایی شما را خواهد بلعید و سود شما را با خود خواهد برد صرفاً خود شما هستید نه دیگر معامله گران مرموز بازار. تیموسی اسلاتر(پیشگفتار کتاب معامله گر منضبط از مارک داگلاس)