شیبا و رویاهای صاحبخانه شدن

دقیقا مهر ۴۰۱

خونم دادم مستاجر شدم شیبا خریدم

حالا بماند چقدر دارم

من رو سقف ۰۰۰۰۹۰
صاحب چندتا خونه میشم

به نظرتون چند تا خونه تو ایران بخرم و یا یکی تو دبی؟؟؟؟ با یه ثبت شرکت تو دبی
کدوم پیشنهاد میدین ؟ :heart_on_fire:
ممنونم راهنمایی کنید

با این افکار کوتاه و خامی که تو داری دخمه هم نمیخری

پیشنهادم اینه که

دروغ کمتر زندگی بهتر …

بنظرم سعی کن جنس بهتری بگیری اینی که مصرف میکنی قاطی داره

تو با دادنت هم وضع مالی خوبی داری نگرانت نیستم

امروز ژیمناستیک نداشتی؟

بابا خفه شو اومدی پز مالتو به مردم میدی عقده‌ای

پیشنهاد میکنم یه روانپزشک برو😂

مستراح بخر خوبه

شما یا خیلی مریض هستی یا خیلی بیکار
همه جا کامنت های مزخرف و بی ربط میزاری
واقعا مشکلت چیه ؟؟

تو که همش دم از نا امیدی میزدیو میگفتی شیبا از سکه افتاده.:thinking::thinking::thinking:

این بی پدر رو بندازین بیرون خفه شه

ذبیده با تمام مشکلاتت هم تازه ب دوران رسیده هستی هم احمق هم بی عقل

شیبا رو من اگه تو ده تومن بیشترپول داشته باشی تو کریپتو کارنسی

برو ناس بنداز :joy:

خب درسته نه احمقی ولی جای دیگه نگو

میگن یه آقایی از یکی طلب داشت، هر چه قدر می‌گفت یارو طلب شو نمی‌داد و میدید تو بیابون داره خار میکاره، خلاصه یه روز عصبانی میشه می‌ره شکایت می‌کنه پیش قاضی، قاضی شخص بدهکار رو اهزار می‌کنه و میگه چرا پول این آقا رو نمیدی؟ شخص بدهکار میگه: آقای قاضی این آقا اصلا صبر نداره، بهش میگم صبر کن این خارهایی رو که میکارم بزرگ شن، بعد گوسفندهای مردم که میخوان از اینجا رد شن پشماشون به این خارها گیر می‌کنه بعد من میام جمع شون میکنم بعد میفروشم بعد پول تو میدم.
بدهکار همین که صحبتش تموم شد یه نگاه به فرد طلب کار کرد و دید داره لبخند میزنه، یوهو میگه: چیه به پولت رسیدی خوشحال شدی.:sweat_smile::sweat_smile:

الان این داستان لبخند منظورم به آنهایی هست که متن شما رو با این همه خیال بافی می‌خونن و لبخند میزنند، این لبخند همون لبخند طلبکاره هست.

کاری به چل بودنت ندارم ولی مطمئنم تا ۹۰ بالا میره😂

عقده ای هستی.بچه بودی خیلی اذیتت کردن.طفلکی

باز هم ذبیده دلارو دیونه کرده مامانش موهاشو عروسکی شونه کرده